1224

من صبحانه با زرافه‌ها رو امروز تازه دیدم و واسم عجیب بود؛ چون از خیلی قبل‌تر توی سوشال مدیا شنیده بودم که اکثرا می‌گفتن: مزخرفه!

خب بعد از دیدنش، دلیلش رو فهمیدم؛ این فیلم طنز نیست. در بهترین حالت یه دارک کمدی هست. فیلم دیالوگ‌های قوی داره، شخصیت‌پردازی فوق‌العاده‌ای داره... شخصیت مورد علاقه‌ی من توی فیلم دکتر بود؛ یک انسانی که انقدر رنج عمیقی رو تحمل می‌کنه که تقریبا چیزی تحت تاثیرش قرار نمی‌ده، اما از درون اهمیت می‌ده...!

نقطه ضعف عمیق فیلم، حضور پژمان جمشیدی بود که خداروشکر بیشتر فیلم خواب بود :)))

فیلم از تعلق خاطر آدم‌ها می‌گه، از ناکامی و ترس از مواجهه با اون‌ها... من به شخصه وایب کارای سروش صحت رو دوست دارم، اگه دنبال فیلم طنزی هستین که باهاش از خنده پاره شین، طبیعتا انتخاب بدیه... ولی اگه دنبال یه فیلم درام با چاشنی طنز تلخین، گزینه‌ی عالی‌ایه!

+ فیلم یکم حالت تراپی طور هم داره :) اگه حس ناکامی دارین، تسکینتون می‌ده!

1215

پوگ یه حرف جالبی داره: ملی‌گرایی و مرزها، ابزاری‌ان برای نادیده گرفتن رنج سایر انسان‌ها.

می‌تونیم بگیم، تا وقتی توی این کشور شاهد رنج آدم‌ها هستیم، وطن‌پرست بودن، بستن چشم روی عدالت هست. البته همه‌ی این‌ها در حالی‌ان که هویت وطن اصلی ما خیلی وقته به دست آدم‌های مختلف از بین رفته...

تعلقی که به این فرهنگ و آب و خاک داریم، جزو نیاز انسان برای امنیت هست... و خب آدما به خاطر حفظ این تعلق حاضرن هم دیگه رو تیکه پاره کنن...

کتاب عدالت به مثابه انصاف رو بخونین از آقا جان رالز، چشمتون رو باز میکنه، یاد می‌گیرین رنج آدم‌ها خیلی با ارزش‌تر از یک مشت خاکه... ملی‌گرایی که چشم روی انسانیت می‌بنده یک خزعبله... بخونید و از چندگانگی هویتی رها شوید.

1195

دشت خاموش از احمد بهرامی رو اگر ندیدین، ببینین...!

داستان کارگرای یک کارگاه آجرپزی هست و فیلمم سیاه سفیده، سکانس‌ها بدون کات، قاب‌بندی تمییییز، حس فیلمای دهه ۶۰ لهستان رو می‌ده...

و شخصیتی که من خودم رو توش دیدم، لطف‌الله بود، کسی که آخر از همه، در‌ها رو بست... ببینید... ببینید!

1226

یه آشی مامان من می‌پزه که نمی‌دونم برای شهر سمت پدریه یا سمت خودشون؛ آش چغندر و قره‌قروت هست. از وقتی یادم هست بعد خوردن این آش به دل‌پیچه و اسهال می‌افتادیم ولی هنوز بعد ۲۸ سال، با علم بر دل‌پیچه گرفتن، آش رو خورده و به سمت مرگ روانه می‌شیم!

+چون خیلی خوشمزه‌س :)))

موادش هم، حبوبات، چغندر، رشته، مرزه و ترخون و پیازداغ و قره‌قروت هست... باشد که نفرینم کنین :))

پ.ن: از مامان پرسیدم، برای اراکه این آش :)

1224

فیلم Major از یوری بایکوف رو دیدم؛ مثل فیلم قبلیش، حبسم کرد بین تصمیم شخصیت‌های فیلم...! مثل فیلم "احمق"ش شاهکار نبود، اما نمی‌شه تحسینش نکرد...!

1160

من خودم قرص ضد‌افسردگی می‌خورم و قطعا گاردی مقابل درمان دارویی ندارم؛ ولی یه وقتایی که خیلی چلیده و فِس شدم، توی چاییم یکم گل‌سرخ و زعفرون می‌ریزم، خیلی خیلی نشاط بهم می‌ده... فقط زعفرون کم بریزین که اسهال نشین :))