1169
زیر سقف رویاهام زندگی میکنم، همه چیز خوبه، به دور از هرگونه واقعیت و حقیقت. نمیدونم چه اتفاقی میافته؛ اما حقیقت تبدیل به یک بارون اسیدی میشه و بدون وقفه میباره... همون بارون، سقف رویای من رو سوراخ میکنه و حقیقت نشت میکنه توی خیالم...!
خیالی که توش حقیقت نشت کنه، یک کابوس بالقوهست. این سقف رو با یک سقف کاذب، میپوشونم... اما همهی خیالم، نَم کشیده... هر خیالی بیش از حد بوی حقیقت میدهد... مجبورم قاطع و سرسخت باشم در مقابل چیزهایی که هیچوقت وجود، نخواهند داشت.
پ.ن: از حالت بقا در بیام، جواب ایمیل و کامنتا رو میدم... ببخشید.
+ نوشته شده در ۱۴۰۳/۱۱/۲۵ ساعت 22:31 توسط Rhino
|